شورای نمایشی در محلات
منیر شجاعی، فعال اجتماعی و شورایار ادوار
اصل شورا مهمترین رکن یک نظام سیاسی است که عنوان جمهوری را در اداره جامعه یدک میکشد. این اصل از جمله اصول مصرح در قانون اساسی جمهوری اسلامی است.
بعد از انقلاب اسلامی پس از وقفهای بیست ساله، در سال ۱۳۷۷ با تلاش دولت هفتم (اصلاحات) زمینه تحقق این اصل مهم قانون اساسی فراهم آمد و اولین شوراهای شهر و روستا در کشور تاسیس شدند و از دل آن در کلانشهر تهران، انجمن معتمدین محلات (شورایاریها) برآمدند.
هدف از شکلگیری شورایاریها جلب مشارکت بیشتر و بهتر شهروندان و نظارت آنان در اداره امور محلات بود.
پر واضح است که در جامعهای که قرنها با قدرت متمرکزِ اداره شده و حاکمیت در مدیریت یکه تاز بوده، ایجاد نهاد شورا به منظور نقشآفرینی موثر شهروندان، به مقدمات و پیشزمینههایی نیاز دارد تا مردم در عمل و به طور ملموس ضرورت تاسیس و قوام یافتن نهاد شورا را در بهبود زندگی روزمره خویش دریابند و برای آن اهتمام کنند.
واقعیت این است که جامعه ایرانی هنوز جامعهای چهرهمحور است و با نهاد محوری فاصله قابل توجه دارد. به همین علت در دورههایی که شهروندان نسبت به انتخابات نگاه ایجابی و مشتاقانه داشتهاند، به انتخابات ریاستجمهوری بیشتر از انتخابات مجلس بها دادهاند و در این صورت عجیب نیست که نهاد شورا در نگاه آنان هنوز از اهمیت لازم برخوردار نباشد.
طبیعی است که با مقدمات مورد اشاره برای تشکیل شوراها شامل مطالعات و پژوهشهای تاریخی و اجتماعی و آشنایی با روانشناسی اجتماعی جامعه ایرانی و تهیه و اجرای طرحها و برنامههای گسترده و همه جانبهی آموزشی میشد تا فرهنگ عمومی را برای قبول رویکرد شورایی در جامعه آماده ساخت.
میتوان گفت که دولت هفتم با وجود این که کار ارزشمند احیای اصل شورا در قانون اساسی را کلید زد، ولی در عملیاتی کردن این اصل دچار شتابزدگی شد و از بستر سازی مقدماتی برای نهاد شورا غفلت کرد. همین مسأله میتواند علت اصلی ایرادات و اشکالات شکلی و ساختاری در شوراها و در شورایاریها باشد که موجب عقیم ماندن کار این نهادها به خصوص در دوره اول شد.
و اما درباره شورای محلات، ما نباید بهرغم کوتاهیها و مشکلات موجود، به جای آسیب شناسی، رفع مشکلات و اصلاح نهاد شورایاریها، این تجربه مهم و تمرین دموکراسی در محلات را منحل کرده و از بین ببریم؛ بلکه درست این است که با نگاه کارشناسی برای آموزش و ترویج مشارکتجویی بهطور همه جانبه از طریق همه امکانات و رسانههای موجود اقدام کنیم و با تعریف و برگزاری برنامههایی در قالب شورایاریها بهمنظور درگیر کردن مردم به امور محلات و جلب همکاری و بالا بردن مشارکت آنها، باعث تقویت تعلق اجتماعی و اعتماد عمومی شویم. طبیعتاً مشارکت، مطالبه و پاسخگویی مسئولان شهری و کم شدن فاصله بین شهروندان و مدیران شهری را هم در پی خواهد داشت.
مطمئناً شورای محلات انتصابی و تشریفاتی، نشاندهنده عدم اعتقاد به نقشآفرینی مردم در امور شهر و محله خود بوده و این امر موجب انزوای فعالان اجتماعی و عدم مشارکت جدی در امور شهر و محلات میشود؛ همچنین باعث یکهتازی فرصتطلبانی شده که تمایل دارند شوراهای محلات، تبدیل به پروژهای به منظور خدمت به افرادی که در قدرت هستند و میخواهند همچنان در قدرت بمانند ولی ترس از این دارند که در انتخابات (پرمسئله موجود هم) شکست بخورند، بشود. به همین علت به دنبال ایجاد شبکه اجتماعی حامیانشان در محلات هستند.
متاسفانه با این دست اقدامات، نهادی که قرار بود روزی نماد اراده و تاثیرگذاری مردم در شهر و محلات باشد، تبدیل به نهادی خالی از محتوا و نمایشی شد و این روش هیچ کمکی به حل مسئله شورای محلات و مشارکت مردم نخواهد کرد و بیشتر موجب دلسردی، سلب اعتماد عمومی و فاصله فراختر ملت و حکومت میشود.