اقتصاد ازدواج در عصر وسایل دستدوم
وقتی آغاز زندگی مشترک از نمایشگاهها و خیابانهای بورس لوازم خانگی به اپلیکیشنهای خرید و فروش کارکرده منتقل میشود، باید پذیرفت که اقتصاد ازدواج در ایران دیگر نشانهی جشن نیست، بلکه آینهی بحران است.

سولماز ایمانی
به گزارش عصرسازندگان، تورم، قیمت نجومی اجاره خانه، کاهش درآمد خانوادهها، ناپایداری ارز و وام ازدواجی که هر ماه بیارزشتر میشود؛ همه اینها ازدواج را از یک رویداد اجتماعی به یک پروژه اقتصادی شکست خورده تبدیل کرده اند.
در سالهای اخیر، ازدواج در ایران بیش از آنکه آیینی اجتماعی باشد، به مسئلهای اقتصادی بدل شده است. تورم، گرانی بیوقفهی لوازم خانگی و ناکارآمدی وام ازدواج، زوجهای جوان را به سوی بازار دستدومفروشی کشانده است. مبلها، یخچالها و فرشهایی که زمانی نماد شروعی نو بودند، حالا در آگهیهای «در حد نو» خلاصه میشوند. اقتصاد ازدواج در ایران به مرحلهای رسیده است که مفهوم «نو بودن» را از زندگی مشترک حذف کرده و آن را به تجربهای صرفاً بقامحور تقلیل داده است.
آغاز زندگی مشترک در ایران دیگر شباهتی به دهههای گذشته ندارد. سفرههای عقد سادهتر، جهیزیهها کوچکتر و آرزوها محتاطتر شدهاند. افزایش تورم و کاهش قدرت خرید باعث شده بسیاری از زوجهای جوان به جای خرید وسایل نو، به بازار دستدومفروشی و اپلیکیشنهایی چون دیوار و شیپور روی بیاورند. این تغییر تنها تصمیمی اقتصادی نیست، بلکه نشانهی دگرگونی در نگرش فرهنگی و ارزشهای اجتماعی نسل جوان است.
اقتصاد ازدواج و فشار معیشتی
از سوی دیگر، وام ازدواج در عمل پاسخگوی هزینههای واقعی زندگی نیست. قیمت لوازم خانگی و اجارهخانهها چنان رشد کرده که خرید وسایل نو برای بسیاری از خانوادهها غیرممکن شده است. در نتیجه، اقتصاد ازدواج به مرحلهای از انطباق اجباری رسیده است؛ مرحلهای که در آن جوانان برای شروع زندگی به جای انتخاب، به صرفهجویی ناگزیر روی میآورند.
نشانههای فرهنگی یک تغییر
در فرهنگ ایرانی، کالای نو همواره نماد شروع، امید و عزتنفس بوده است. اما امروز، نسل جدید ناچار است تعریف تازهای از «نو بودن» ارائه دهد؛ نو بودن دیگر در ظاهر وسایل نیست، بلکه در استمرار امید برای ساختن زندگی معنا پیدا میکند. با این حال، این تغییر معنایی را نباید تنها نشانهی عقلانیت اقتصادی دانست؛ بلکه باید آن را هشداری دربارهی فرسایش نمادهای اجتماعی دانست که به ازدواج معنا میبخشیدند.
ازدواج؛ ساده ترین شکل تشکیل خانواده، به کالایی لوکس و از حق طبیعی به آرزوی طبقاتی تبدیل شده است. وقتی جامعه از فشار اقتصادی خسته میشود دیگر نمیجنگد؛ فقط سازگار میشود و این سازگاری خطرناکترین شکل شکست است. بازار دست دوم فروشی حال فقط جایی برای معاملهی وسایل نیست؛ بازار تبادل امید است، امیدهایی که فروخته میشوند تا زنده بمانیم.
در جامعهای که جوانی برای شروع زندگی ناچار به خرید وسایل دستدوم است، باید پرسید: امید، در چنین اقتصادی، چه قیمتی دارد؟