افزایش قیمتها با توقف تولید صنعتی

حسین سلاحورزی؛ فعال اقتصادی
توقف کامل تولید در صنایع سیمان و فولاد به دلیل بحران کمبود برق، تبعات عمیق و چندوجهی بر اقتصاد ایران و بازارهای وابسته دارد. این دو صنعت، بهعنوان پایههای اصلی بخش ساختوساز، زیرساخت و صنایع پاییندستی نظیر خودروسازی، مسکن و پروژههای عمرانی، نقش محوری در زنجیره تأمین و رشد اقتصادی دارند. توقف تولید، عرضه محصولات را به شدت کاهش داده و به افزایش ناگهانی قیمتها منجر میشود. برای مثال، در تابستان ۱۴۰۰، قطعی برق قیمت هر کیسه سیمان را از ۱۵ هزار تومان به حدود ۷۰ هزار تومان رساند و قیمت محصولات فولادی را بیش از ۱۰ درصد افزایش داد. این جهش قیمتی، هزینههای تولید در صنایع وابسته را بالا برده، تورم در بخشهایی مانند مسکن و خودرو را تشدید کرده و با کاهش قدرت خرید خانوارها، تقاضای کل را تحت فشار قرار میدهد. این چرخه، رشد تولید ناخالص داخلی را مختل کرده و به انقباض اقتصادی دامن میزند.
از منظر مالی، توقف تولید زیانهای هنگفتی به شرکتهای این صنایع وارد میکند. برآوردهای سال ۱۴۰۲ نشان داد که قطعی برق خسارتی حدود ۴ تا ۵ میلیارد دلار به صنایع سیمان و فولاد تحمیل کرد، که حاشیه سود این شرکتها را به شدت کاهش داد. این زیانها، توان سرمایهگذاری در نوسازی خطوط تولید یا توسعه ظرفیت را محدود کرده و با کاهش بهرهوری، رقابتپذیری این صنایع در بازارهای جهانی را تضعیف میکند. کاهش تولید همچنین به افت صادرات منجر شده و با توجه به وابستگی ایران به درآمدهای ارزی، کسری تراز تجاری را تشدید میکند، که میتواند به تضعیف ارزش پول ملی و افزایش تورم وارداتی منجر شود. از منظر اجتماعی، توقف فعالیت کارخانهها خطر تعدیل نیرو و افزایش بیکاری را به دنبال دارد، که با کاهش درآمد خانوارها، فقر را گسترش داده و نابرابری اقتصادی را تشدید میکند.
در بازار سهام، توقف تولید تأثیرات منفی قابلتوجهی بر شرکتهای بورسی این صنایع دارد. در سال ۱۴۰۰، شاخص سهام شرکتهای سیمان و فولاد در بورس تهران به دلیل قطعی برق و کاهش سودآوری، افتی حدود ۱۵ تا ۲۰ درصد را تجربه کرد. این کاهش ارزش سهام، اعتماد سرمایهگذاران را تضعیف کرده و جریان ورود سرمایه به بورس را مختل میکند، که به نوبه خود نقدینگی در بازار سرمایه را کاهش میدهد. علاوه بر این، اختلال در زنجیره تأمین، بازارهای داخلی و خارجی را با کمبود مواجه کرده و نوسانات قیمتی را شدت میبخشد. برای نمونه، عرضه سیمان و فولاد در بورس کالا در سال ۱۴۰۰ به یکسوم سطح عادی رسید، که به التهابات قیمتی و بیثباتی بازار دامن زد.
این بحران، ضرورت دستیابی به بک توافق در مذاکرات هستهای برای فراهم کردن امکان سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی، تنوعبخشی به منابع تولید برق و مدیریت هوشمند مصرف را بیش از پیش آشکار میکند. بدون اصلاحات ساختاری در بخش انرژی و سیاستگذاریهای اقتصادی کلان، اقتصاد ایران در برابر شوکهای مشابه آسیبپذیر باقی خواهد ماند و دستیابی به رشد پایدار و ثبات بازارها با چالشهای جدی مواجه خواهد شد.