توسعه ایران کلاشینکف میخواهد!

دکتر مجتبی لشکربلوکی
دکتر لنت پریچت؛ متخصص اقتصاد توسعه است و فارغ التحصیل دکترای اقتصاد از MIT. او ۲۰ سال برای بانک جهانی کار کرده، سه سال در اندونزی و سه سال هم در هند زندگی کرده و سپس حدود ده سال در دانشکده (مدرسه) حکمرانی هاروارد تدریس داشته است. او نظریات جالبی در مورد چگونگی پیدا کردن مسیر توسعه در کشورها دارد.
او میگوید: ام۱۶ اسلحه متعارف در ارتش آمریکا است که در مقایسه با کلاشینکف بسیار دقیقتر و کشندهتر است، چون کلاشینکف بیش از چند صد متر نمیتواند به هدف بزند. اما کلاشینکف(ساخت شوروی) با همه ضعفهایش محبوبترین اسلحه در جهان است! چرا؟
چون کلاشینکف را چنان طراحی کردهاند که به طرز باورنکردنی محکم است؛ مهم نیست با آن چکار کرده و چه بلایی سرش آورده باشید، به محض کشیدن ماشه شلیک میکند. آموزش هم نمیخواهد. در واقع به هر کس بخواهید میتوانید بدهید و بهراحتی استفاده کند. اسلحه آمریکایی خیلی عالی است اما اگر تمیز نگهش ندارید و در شرایط خوبی نباشد شلیک نخواهدکرد. نگهداری و استفاده از آن آموزش جدی میخواهد.
تحلیل و تجویز راهبردی:
مساله این است که وقتی ام۱۶ با طراحی کامل و بینقص را به یک سرباز صفر بیچاره در یک محیط کثیف میدهید این اسلحه کار نخواهد کرد. شبیه به همین مساله را در توسعه مناطق، جوامع یا کشورها داریم. اشتیاق و اعتقاد به الگوبرداری از بهترینها، باعث میشود که برویم سراغ ام۱۶. بهجای اینکه به طرحهایی فکر کنیم که متناسب با شرایط ما باشند. گاهی اوقات تلاش میکنیم بدون فکر کردن طرحهایی را از خارج/دیگران/بهترینها وام بگیریم و آنها را برای سازمان/جامعه/منطقه/کشور خود به کار بگیریم که چنین چیزی در عمل موفق نمیشود. بعدش هم هیچ کسی رویش نمیشود که بگوید بابا جان ما اصلا کلاشینکف نیاز داشتیم نه ام۱۶!
خب چه باید کرد؟
۱. اصول توسعه را از الگوهای توسعه تفکیک کنیم. مثال: تضمین حقوق مالکیت جزو اصول توسعه است. یعنی اینکه دارنده یک دارایی که میتواند هر چیزی باشد از جمله کارخانه، تابلوی هنری، ایده کسب و کاری، کد نرم افزاری، آهنگ موسیقی، فیلم سینمایی؛ مطمئن باشد که داراییاش محفوظ و محترم است و همچنین منافع آن دارایی به خودش برمیگردد و کس دیگری حق دخل و تصرف و تغییر منافع را ندارد حتی حکومت. حالا در یک کشور این مساله حقوق مالکیت رو با الگوی الف حل و فصل میکنند (مثلا قانونگذاری در مجلس) در کشوری دیگر قواعد اخلاقی و هنجارهای اجتماعی. الگو مهم نیست، اصول مهم است.
۲. میوه چینی ممنوع! تجربه دیگر کشورهای جهان بسیار گرانبهاست حتما باید آن تجربیات را دید و فهمید. ولی فقط میوهها را نباید دید بلکه باید ریشهها را فهمید. مثلا ما دانشگاه، پارلمان و روزنامه را از جهان مدرن میگیریم اما مثل این است که درخت را از کمر قطع میکنیم و بدون ریشه در خاک بکاریم و سپس انتظار بکشیم میوه بدهد.
۳. کپی مجاز نیست! تجربه دیگر کشورهای جهان و به خصوص کشورهای موفق، در سه متغیر زمینهای مهم شکل گرفته است: جغرافیا، تاریخ و فرهنگ. بنابراین ایده بگیریم اما کپی نکنیم.
۴. از راه حل شروع نکنیم. از مساله شروع کنیم. اگر میخواهیم توسعه پیدا کنیم باید تمرکز کنیم روی مسایل. سپس با درک عمیق اصول (بند ۱)، افتان و خیزان و در یک فرآیند سعی و خطای هوشمندانه و رفت و برگشتی و یادگیری، راه حل اختصاصی (الگوی) خود را پیدا کنیم.
بگذارید سه مثال بزنم.
– سنگاپور مساله ترافیک و آلودگی را با عوارض سنگین، مالیات بر خودرو و توسعه حمل و نقل عمومی حل میکند اما کپنهاگ آن را با تبدیل شدن به پایتخت دوچرخه جهان.
– آلمان مساله انرژی را با تمرکز بر انرژی بادی و خورشیدی محلی با مشارکت شهروندان از طریق تعرفههای تشویقی برای تولیدکنندگان خانگی حل میکند اما چین با سرمایه گذاری کلان در مزارع خورشیدی و بادی عظیم و استفاده از مقیاس اقتصادی.
– سیستم مسکن اجتماعی با اجارههای تنظیم شده دولتی در وین (اتریش) جواب داده، به گونهای که پایینترین نرخ بیخانمانی در اروپا را دارد و ۶۰٪ جمعیت در این واحدها زندگی میکنند؛ اما فنلاند با سیاست «اول مسکن! » با ارائه مسکن رایگان یا یارانهای بدون پیش شرط این مساله را حل کرده است.
۵. هیچ راه حلی، راه حل پایانی نیست. تمام راه حلهایی که در سه مثال بالا گفتم نیز ایراد دارند، در طول زمان باید افتان و خیزان یاد گرفت و به پیش رفت.
توسعه یعنی حل مهمترین و کلیدیترین مسایل جمعی. ام۱۶ (بهترین تجارب ممکن اما غیرمرتبط با جغرافیا، تاریخ و فرهنگ) را ببنیم، الهام بگیریم ولی رها کنیم و برویم سراغ راه حلهایی که اصول را رعایت میکنند اما الگوی شان با گروه خونی ما سازگار است.